7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010
7 تیر 1389 / 15 رجب 1431 / 28 ژوئن 2010 |
|
|
رژيم عراق كه از پيروزي در جبهههاي جنگ عليه ايران نااميد شده بود ، تصور ميكرد با حملات شيميايي ميتواند خواستههاي خود را بر ملت ايران تحميل نمايد. از اينرو در تاريخ 7 و 8 تيرماه 1366، هواپيماهاي بمبافكن عراقي با بمبهاي شيميايي به چهار نقطه پر ازدحام و متراكم جمعيتي شهر سردشت حمله كردند و زن و كودك و خُرد و كلانِ مردم بيگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار دادند. بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت فجيعترين و وحشتناكترين تهاجم شيميايي بود كه آثار و پيآمدهاي منفي زيادي به بار آورد. جمهوري اسلامي ايران، اين تهاجم را غير انساني اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هستهاي هيروشيما ناميد. حمله شيميايي هواپيماهاي متجاوز رژيم بعث عراق به شهر سردشت در غرب ايران، به شهادت 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجاميد. با كمال تاسف، هنوز هم تعدادي از مردم مقاوم و شريف شهرستان سردشت با آثار و پيآمدهاي اين بمباران دست به گريبان هستند و در رنج و درد به سر ميبرند. به رغم ارتكاب اين جنايت هولناك، مجامع جهاني هيچ اقدامي در جلوگيري از ادامه تجاوز به عمل نياوردند، حتي آن رژيم خونخوار را هم ملامت نكردند و چون گذشته بياعتنا از كنار اين حادثه گذشتند. |
همزمان با هفته وحدت، دوازدهمين كنفرانس وحدت اسلامي با عنوان اسلام و امت اسلامي در قرن آينده، در مركز همايشهاي بين المللي صدا و سيما در تهران برگزار شد. در اين كنفرانس كه به همت مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي برگزار گرديد، بيش از شصت نفر انديشمند خارجي از چهل كشور جهان و جمع كثيري از علما و انديشمندان حضور داشتند. شركت كنندگان در اين كنفرانس به بحث و بررسي پيرامون موضوعات تحولات دنياي اسلام در يكصد سال اخير، مشكلات دنياي اسلام در عصر حاضر و وظايف و مسؤوليتهاي امت اسلامي در آستانه قرن 21 پرداختند. ايجاد روابط صميمانه و برادرانه بين اهل سنت و شيعيان، شناخت متقابل علما و شخصيتهاي مذاهب از يكديگر، تلاش در جهت نزديك ساختن ديدگاهها در موضوعات اخلاقي و دفاع عالمانه و منطقي از اصول وارزشهاي اسلام در برابر تبليغات مسموم جهاني، بررسي مشكلات سياسي و اجتماعي عام دنياي اسلام و اعلام مواضع مشترك درباره آن، آشنايي ميهمانان با دستاوردهاي علمي و عملي انقلاب و افكار و انديشههاي امام خميني(ره) و تلاش در جهت غنا بخشيدن به ابعاد فكري حركت بيداري اسلام در سطح جهان از مهمترين اهداف برگزاري اين كنفرانس بود. |
|
در پي فشار طاقت فرساي مشركان قريش بر مسلمانان، پيامبر اكرم(ص) به تعدادي از پيروانِ خود دستور داد تا براي در امان ماندن از اذيت و آزار مشركين، به سرزمين حبشه مهاجرت كنند. جمعي از مسلمانان كه 11 مرد و 4 زن بودند به سرپرستي "عُثمان بنَ مظعون" به حبشه مهاجرت كردند و زمينهساز مهاجرت بعدي مسلمانان به سرپرستي "جعفر بن ابيطالب(ع)" شدند. اين مهاجرتها، طي ساليان متمادي، سبب نفوذ و گسترش دين اسلام در قارهي آفريقا شد. |
|
|
|
|
معاهده تاريخي برلين در پايان كنگرهاي به همين نام ميان نمايندگان روسيه ، آلمان ، فرانسه ، انگليس و اتريش به امضاء رسيد . كنگره برلين به خواست بسيمارك صدر اعظم وقت آلمان تشكيل شد و نتايج قابل ملاحظهاي براي آن كشور بدنبال داشت . با اين معاهده به قدرت سياسي و نظامي آلمان به اوج خود رسيد . همچنين تأثير اين معاهده در جنگهاي جهاني اول و دوم بسيار عميق و در خور توجه داشت . |
|
|
|
از نيمه دوم قرن نوزدهم، اگرچه جنگهاي پراكندهاي در سطح جهان ميان كشورهاي مختلف ادامه داشت، اما توليد و انباشت سلاح، سازماندهي ارتشها، شكلگيري قدرتهاي افزونخواه و عقايد و افكار توسعهطلبانه باعث شد تا در دوره صلح مسلح، جهان در انتظار فاجعهاي جهاني قرار بگيرد اين فاجعه با حادثهاي به ظاهر كم اهميت آغاز شد. در 28 ژوئن 1914م فرانتِس فردينانْدْ، وليعهد اتريش و همسرش توسط يك دانشجوي صرب در جريان سفر اين دو به شهر سارايوو ترور و به قتل رسيدند. به دنبال اين حادثه، دولت اتريش خواستار دخالت مستقيم در بازجويى و ساير مراحل پرونده اين قتل شد. دولت صربستان از توطئه قتل وليعهد اتريش اطلاع نداشت ولي متهم به شركت در اين توطئه شد و دولت اتريش ضمن آمادگي براي يك تهاجم نظامي به صربستان، روز 23 ژوئيه 1914م اولتيماتوم شديد اللحني به دولت صربستان فرستاد. صربستان براي جلوگيري از وقوع جنگ، قسمت اعظم شرايطي را كه اتريش در اولتيماتوم خود عنوان كرده بود پذيرفت ولي اتريش كه قصد تصرف صربستان و دفع خطر نهضتهاي اسلاوْهاي جنوبي را داشت پاسخ صربستان را قانع كننده تشخيص نداد. به همين بهانه، اتريش يك ماه بعد از ترور وليعهد و 5 روز پس از اولتيماتوم، در 28 ژوئيه 1914م بهصربستان حمله كرد و از ماه اوت همان سال، با حمايت آلمان از اتريش و حمله ارتش آلمان به بلژيك، جنگ جهاني اول، رسماً آغاز شد. (ر.ك: 28 ژوئيه) |
با شكست آلمان و متحدان آن در جريان جنگ جهاني اول، مقدمات امضاي قرارداد پايان جنگ و ترك مخاصمه بين طرفهاي درگير مهيا گرديد. كارشناسان مالي و اقتصادي كه پس از پايان جنگ اول جهاني، به حساب هزينهها و خسارات وارده بر كشورهاي متخاصم رسيدگي كرده بودند، خسارات جنگ را بيش از 330 ميليارد دلار برآورد كردند و براي جبران اين خسارت، شرايط سنگيني را بر شكست خوردگان تحميل نمودند. در نهايت، شرايط صلح و غرامت جنگي كشورهاي مغلوب، در كنفرانس صلح پاريس كه از روز 18 ژانويه سال 1919م تا بيستم ژانويه سال 1920م تشكيل شد، تعيين گرديد. اولين و مهمترين قراردادي كه در جريان كنفرانس صلح پاريس، تنظيم و امضا شد پيمان صلح وِرساي بود كه شرايط صلح با آلمان را تعيين ميكرد. هنگام تصويب قرارداد ورساي در كنفرانس صلح پاريس، آلمان به يك كشور جمهوري تبديل شده بود و يك رئيس جمهور سوسياليست در رأس آن قرار داشت. همچنين صدراعظم آلمان نيز يك سوسياليست بود و وقتي كه او از مضمون آن قرارداد اطلاع يافت از مقام خود استعفا داد و هيچ يك از وزيران ارشد آلمان نيز حاضر به امضاي اين قرارداد نشدند. در نتيجه دو عضو درجه دوم دولت آلمان در روز 28 ژوئن 1919م، قرارداد صلح را در كاخ ورساي امضا كردند. با امضاي اين قرارداد در كاخ ورساي در حومه پاريس، جنگ جهاني اول به طور رسمي به پايان رسيد و نمايندگان آلمان، تمامي مفاد قرارداد 440 مادهاي ورساي را پذيرفتند. به موجب اين قرارداد، آلمان متعهد شد كه تعداد افراد ارتش خود را در سقف يكصد هزار نفر حفظ كند، تسليحاتِ خود را كاهش دهد و بخشي از اراضي متصرفاتش را به كشورهاي پيروز مانند فرانسه و انگليس واگذار نمايد. همچنين متفقين، آلمان را به پرداخت مبلغ هنگفتي به عنوان غرامت مجبور كردند. از ديگر مفاد پيمان تاريخي ورساي، تأسيس جامعه ملل بود كه پس از پايان جنگ جهاني دوم به صورت سازمان ملل متحد درآمد. با اين حال، هيچ يك از اين بندهاي قرارداد، در سالهاي بعد، مانع از قدرتگيري مجدد آلمان و آغاز جنگ جهاني دوم نگرديد و دو دهه بعد، دنيا بار ديگر، جنگ جهاني دوم را به خود ديد. |
پس از حمله نيروهاي امريكايى به عراق در 20 مارس 2003م و در پي فروپاشي رژيم بعثي، ابتدا ژنرال گارنر و سپس پل بِرِمِر مسئوليت اداره امور عراق را برعهده گرفتند. اگرچه سقوط صدام حسين مورد استقبال مردم تحت ستم عراق واقع شد، اما آنها حضور نظاميان بيگانه به ويژه اشغالگران امريكايى را پذيرا نشدند. در 13 ژوئيه همين سال، شوراي حكومت انتقالي با 25 عضو درعراق تشكيل شد و اين گروه بر سر طرح انتقال قدرت به يك دولت موقت عراقي تا اول ژوئيه 2004 با پل برمر به توافق رسيدند. شوراي حكومت انتقالي، در 8 مارس 2004م قانون اساسي موقت عراق را به امضاء رسانيد. در همين حال از يك طرف شهرهاي عراق شاهد اعتراضاتِ مردمي نسبت به حضور اشغالگران بود و اين مسئلهاي بود كه حتي مطبوعات امريكايى نيز به آن اذعان داشتند و از طرف ديگر امريكا به خروج از بحران و فرار از باتلاق خود ساخته، ميانديشيد. بنابراين مسئله انتقال ظاهريِ قدرت سرعت بيشتري يافت. در همين راستا در 28 ماه مه 2004م نخستوزير و سه روز پس از آن رئيسجمهور عراق توسط شوراي حكومت انتقالي برگزيده شدند. سرانجام در روز 28 ژوئن 2004م در حالي كه دو روز به زمان تعيين شده براي انتقال رسمي قدرت باقي مانده بود، امريكا در اقدامي ناگهاني قدرت را به صورت رسمي به عراقي واگذار نمود. اگرچه گفته شده است دليل اين كار پيشگيري از عمليات احتمالي مخالفان بوده اما در واقع امريكا در پي فرار از پرداخت هزينههاي بيشتر و فريب افكار عمومي عراق بود. چرا كه در عين حالْ همچنان سرنخ تمامي تصميمات و برنامهريزيها در عراق در اختيار امريكا باقي ماند. انتقال حاكميت به دولت موقت، از موج ناآراميها و اعتراضات مردمي نكاست و اين انتخاب را پيش روي امريكا و ديگر اشغالگران نهاد كه بهترين راه بيرون آمدن از باتلاق عراق، خروج از اين كشور است. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}